به گزارش راهبرد معاصر؛ توافق هسته ای چندجانبه موسوم به برجام (2015) توانایی خود را در مهار برنامه هسته ای ایران از دست داده است. ایالات متحده آمریکا در می 2018م از برجام خارج و تمامی تحریم های آمریکا را علیه ایران مجددا بازگرداند و تمامی تلاش های طرف های باقی مانده توافق ( انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) برای ترغیب ایران به تداوم پای بندی به محدودیت های برجامی در فعالیت های هسته ای را بی اثر کرده است.
اگر یک توافق جدید مطابق با اصول اعلامی دولت ترامپ شکل نگیرد، ایالات متحده آمریکا و سایر قدرت های منطقه ای ممکن است برای محدودسازی توانایی هسته ای ایران به اقدامات مستقیم متوسل شوند. با این وجود، اقدامات نظامی یا سایر اقدامات مستقیم علیه تأسیسات ایران احتمالاً در مقایسه با مزایای توافق هسته ای پایدار نتایج و پیامدی زودگذر خواهد داشت.
با وقوع چندین انفجار در ماه ژوئن در ایران به خصوص انفجار دوم ژوئیه در مجتمع غنی سازی اورانیوم ایران در نطنز، این سؤال را ایجاد کرده که آیا استراتژی ایالات متحده و متحدینش در قبال ایران و فعالیت هسته ای این کشور تغییر کرده است؟ از اواسط سال 2019، دولت ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام و تحمیل مجدد تحریم ها، تعهدات برجامی خود را کاهش داده است. ( البته تعهدات ایران برگشت پذیر هستند)
کاهش تعهدات برجامی توسط ایران باعث کاهش گریز هسته ای به چهار ماه شده است. (گریز هسته ای یعنی مقدار زمان لازم برای تولید مواد شکاف پذیرکافی برای ایجاد سلاح هسته ای) – این در حالی است که زمان گریز هسته ای ایران در دوران برجام یک سال بوده است. بر اساس گزارشات، مجتمع نطنز که در اثر انفجار آسیب دیده است مکانی برای تولید سانتریفیوژهای پیشرفته می باشد. تهران بر اساس برجام تنها از حق تحقیق و توسعه در سانتریفیوژهای جدید برخوردار بود، اما اگر تهران شروع به نصب و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته کند، زمان گریز هسته ای ایران می تواند به حدی کاهش یابد که یک ایران مسلح هسته ای قریب الوقوع به نظر برسد.
دونالد ترامپ با اعمال تحریم های شدیدتر در راستای کارزار فشار حداکثری، درصدد است تا ایران را به میز مذاکره بازگرداند و زمینه اصلاح یا ایجاد توافق هسته ای جدید را فراهم سازد که بر اساس آن محدودیت های شدیدتری علیه فعالیت هسته ای و سایر حوزه های نگرانی آمریکا ایجاد شود. تهران تاکنون از هر گونه برقراری مذاکره خودداری و بر این تاکید دارد که در صورت بازگشت آمریکا به برجام و لغو تمامی تحریم ها، به کاهش پای بندی خود به تعهدات برجامی پایان خواهد داد. در شرایط فعلی که چشم انداز بازگشت تهران به مذاکره مجدد دور از انتظار است، ایالات متحده و شرکای منطقه به خصوص اسرائیل ممکن است برای کاهش تهدیدات احتمالی هسته ای ایران به گزینه های دیگر متوسل شوند.
شواهدی مبنی بر تنظیم استراتژی جدید توسط آمریکا یا اسرائیل وجود دارد که بر اساس آن به جای تکیه به برجام، در رابطه با فعالیت و برنامه هسته ای ایران به انجام کنش مستقیم در جهت تخریب زیرساخت ها اقدام کنند. اگر چه در انفجار دوم ژوئیه نطنز هیچ مدرک مستقیمی دال بر حمله تعمدی وجود ندارد اما در گزارشی از واشنگتن پست به نقل از یک مقام امنیتی خاورمیانه، انفجار توسط یک دستگاه انفجاری بوده است و این «ارسال سیگنال» به تهران می باشد. «بنی گاتز» وزیر دفاع اسرائیل گفت که کشورش « لزوما» پشت هر انفجار ایران نیست. اما اگر اسرائیل پشت خرابکاری ها و انفجار در ایران قرار داشته باشد ممکن است از ماموران داخل ایران برای حمله به این مرکز استفاده کرده باشد – تاکتیکی که اسرائیل قبل از آن هم بهش متوسل شده بود.
در سال 2018م ماموران موساد اسرائیل به یک انبار در داخل تهران نفوذ کردند و اسناد مربوط به تلاش های گذشته ایران برای توسعه مواد منفجره هسته ای را به سرقت بردند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اسناد و مدارک را برای تداوم کار ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران ارائه داد وبر این تاکید داشت که تهران با وجود برجام و ان.پی.تی همچنان به تحقیقات خود در مورد مواد منفجره هسته ای ادامه داده است. در سال 2010م ایالات متحده آمریکا و اسرائیل به صورت مشترک « استاکس نت» را برای از بین بردن 80 درصد سانتریفیوژهای نطنز به کار گرفتند.
اقدام اسرائیل در نطنز بحث قدیمی و گذشته در مورد استراتژی بهینه برای ممانعت از دستیابی ایران به توانایی تسلیحات هسته ای را احیا بخشید – بحثی که قبل از تصمیم آمریکا برای شروع مذاکرات برجام مطرح بود. اگرچه برخی از کارشناسان امنیتی اسرائیل تخمین زدند که تخریب تأسیسات نطنز ممکن است برنامه هسته ای ایران را تا حداکثر دو سال عقب بیندازد؛ اما بیشتر کارشناسان خسارت ها را در بهترین حالت گذرا و حاشیه ای ارزیابی کرده اند. آسیب های ناشی از حمله سایبری استاکس نت باعث شد تا ایران به توسعه قابلیت و توانمندی ضد حمله سایبری اهمیت بیشتری قائل شود.
توانایی ظاهری ایران در احیا و بازگردان تاسیسات و تجهیزات تخریب شده یک ملاحظه اساسی در نتیجه گیری دولت باراک اوباما بود که به این تفکر رسید که توافق دیپلماتیک با تهران تنها راه اطمینان بخشی بلندمدت برای آمریکا می باشد. دولت اوباما به این نتیجه رسید که حتی بمباران مراکز هسته ای ایران توسط آمریکا تنها چند سال برنامه هسته ای را به عقب می اندازد. در طی سال های 2010-2012 تردید در مورد موفقیت اقدام نظامی عامل مهم در تصمیم اسرائیل برای خودداری از هر گونه حمله هوایی به زیرساخت های هسته ای ایران بود.
دولت ترامپ در سال 2020 با سؤالات مشابهی روبرو است. کارزار فشار حداکثری اگر چه به اقتصاد ایران آسیب رسانده اما در بازگرداندن این کشور به میز مذاکره با شکست همراه شده است. ترامپ بین انطباق با شروط مذاکراتی ایران یا افزودن اقدامات نظامی و مخفی علیه ایران یک گزینه باید انتخاب کند. انفجار نطنز نشانگر این است که دولت ترامپ به همفکری شریک خود یعنی اسرائیل گزینه اقدام مستقیم را انتخاب کرده است. در این صورت کارشناسان معتقدند که اقدامات مستقیم علیه تاسیسات هسته ای در مقایسه با توافق دیپلماتیک با ایران فقط اثر زودگذر و محدودی خواهد داشت.